نغمه دل
 
قالب وبلاگ

دیگه دارم کم میارم. گوشت کیلویی حدود 20 هزار تومان مرع حدود کیلویی 4 هزار تومان ؟ چه خبره ؟

ما که دیگه نمیدونیم چیکار باید بکنیم.فعلا داریم با این حقوق کارمندی که هیچ فرقی نکرده سر میکنیم.

فکر نکنم هیچوقت بیاد که ما کارمندا بتونیم بدون وام و قرض و قوله و بدهی زندگی کنیم.همه زندگیمون شده بدهی به بانکها ؟البته شایدم تقصیر خودمونه . چون زیاده خواهیم .

آره .... آخه ما توقع داریم و چه توقع بیجایی هم داریم , که بعد از 10 , 15 یا دیگه 20 سال کار حداقل یک خونه معمولی از خودمون داشته باشیم . و یک وسیله نقلیه شخصی هم برای انجام امور زندگی زیر پامون باشه , همین.

اما همه اینها را چه طوری باید بدست بیاریم ؟ با کنار گذاشتن قسمتی از حقوقمون ؟ از بذل و بخششهای راه و بیراه دولت که همین جوری پول به پامون میریزه ؟ از    ؟ از    ؟ از کجا؟ معلومه دیگه باید بنده و برده بانکها بشیم. وام بگیریم و تا آخر عمر بدهکار اونا باشیم.

الآن هم که توی یزد ما گوشت گوسفند کمیاب شده و گوشت کیلویی 13 ,14 هزار تومان یکدفعه شده 18 تا 20 هزار تومان . کیه که به داد ما برسه ؟ نکنه دولت فکر میکنه بهتره ما بریم گوشت و مرغ یخی بخریم؟ تازه اونم , کو ؟ کجا؟ چند؟

زن و بچ هامون هم که چشمشون به عیدی آخر ساله که بتونن کفش و لباس نو بخرن؟ اما نمیدونن که ما برای اون هم نقشه ریختیم و میخوایم که با اون اقساط و قبوض عقب افتادمونا را بپردازیم.تا آبرومون جلوی ضامنهامون نره .تبسم

آخ جون عیدی اونم سی__صد و پ__نجاه ه__زار تومان . هورا هورا . البته اگه ازش مالیات کم نکنن.




[ یکشنبه 90/11/23 ] [ 8:4 عصر ] [ محمد مهدی دشتی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

محمد مهدی دشتی
نغمه دل اجتماعی ادبی فرهنگی اطلاع رسانی درد دل
آرشیو مطالب
امکانات وب